ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اینایی که مینویسم را نه از کتب و مقالات و نه در درس و دانشگاه و نه در سخنرانی ها آموخته ام ، بلکه با تمام و جودم احساس کرده ام . هر روز و هر روز و هر ثانیه .... اما احساسم را نیز باور ندارم ...
مذهبیم ، بچه مسلمونیم ، نمیدانی برای حسین چه کار ها که نمیکنیم، علم و تکیه و نوحه ،وتشکل های دانشجویی _ صدای فریاد هایمان وسط مداحی ها تا عرش خدا میرود ! حتی جدیدا کاور فیس بوکمان را هم به خاطرش عوض میکنیم !
اما نمیدانم کی باید به خطبه های مولایممان علی گوش بدهیم .
در قاموس مذهبی بودنمان کل یوم عاشورا یعنی هر روز زیارت عاشورا و صد لعن بر ظالم و صد سلام بر عادل ، دیگر خیالمان از تولی و تبری راحت میشود .
اما هر روز هر ثانیه صد بار بر ظالم سلام میدهیم و صد بار از کنار مظلوم میگذریم .
هر روز گرفتار عاشورایی میشویم ، آری شاید این ها عاشورا های زندگی ماست ، اما عاشورایمان را چگونه سپری میکنیم ؟ مثل حسین ؟
البته حسین را هم تا جایی دوست داریم که پایش را از گلیمش دراز تر نکند ، همین گونه که هست بماند و ما هم عزایی بگیریم و مشکی به تن کنیم و گریه کنیم تا معنویتمان حفظ شود و یک موقع فریاد عدالتخواهی و " هل من ناصر ینصرنی " و این ها سر ندهد ، زیرا که آرامش و معنویتمان به هم میخورد و از طرفی وقت و حوصله این کارها را نداریم ، میخواهیم تلاش کنیم اگر شد اردویی برویم مشهد ، کربلا ، سوریه و .... زیارتی یخوانیم و ثواب و معنویتی کسب کنیم ...
من هم که یا گمراهم یا غافل ولی خوشا به حال آنان که حسینی زندگی میکنند .
سلام
متنتون واقعا عالی بود
من اغلب حوصله ای واسه خوندن متن های بلند ندارم ولی اینا حقیقت هایی درمورد جامعه و حتی اغلب خود ماست که همه نمیتونن بیانشون کنن
با تشکر.
متن خیلی عالی و تاثیر گذار بود . امیدوارم خدا توفیق بهتون بده ادامه بدین و ما رو مستفیض کنید ...
ممنون بابت کامنت های پر محتوا همچنین
هر کدام از ما را عاشوراییست و کربلایی...
و تو ای دل...
چه میکنی...؟
در کربلا اگر نمیدانید چه باید کرد... ، که نمیدانید ،
زود
خود را به امام برسانید.
و اینگونه است که: "اللهم عجل لویک الفرج"
و شاید وقتی میگوییم : "خدا کند که بیایی..."
میگویند : خدا کند که بخواهید...
ای آنکه منتظر به ظهورش نشسته ای
آیا بت بزرگ دلت را شکسته ای؟
همه چیز از "خود"مان شروع میشود،
و اینکه "اگر در کربلا باشیم خود را به امام میرسانیم یا نه؟" را قبل از کربلا باید برایش فکری کرد؛
"یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ ..."
حسین زمان را بشناسیم، و یزیدها را،
اما
آن چیزی که باعث حرکت میشود،
باور، ایمان، یقین، عشق، یا هرچه دیگر اسمش را میگذاری
از درون ماست. با زحمت بدست می آید.
باید از "خود" شروع کرد.
راستی:(محض یادآوری خودم)
ایمان به وجود یک حقیقت ارزشمند که امروز در عالم مغفول مانده، آدم را "بد اخلاق" نمیکند، بلکه آدم را "فعال و برانگیخته" میکنند.
این ادراکی که خدا نصیب ات کرده، برای این نیست که دنیا برایت غیر قابل تحمل شود، بلکه برای این است که در "تغییر" این دنیا گام برداری. و إلا که "لله ملک السماوات والارض". خودش هم حواسش به ملک و سلطنتش هست "و هو الغنی الحمید".
عاللللیییی,مر30
ینصرنی نونش لام خورده دادا درستش کن!
بعله درست شد . مرسی .