راستی! فاطمیه نزدیک است

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر،گریه نکنم

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد


صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضه ی کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم

در و دیوار خانه ای مشکی است -


با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ی ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...

هرچیزی که لذّت دارد حرام است!

 اصلاً بنا نیست «مبارزه با هوای نفس» مساوی با «مبارزه با لذّت» تلقی شود. منظور از «هوا»، لذّات و دوست داشتنی هایی هستند که انسان را ساقط می کنند، وگرنه از برخی دوست داشتنی ها اگر لذّت ببریم باعث رشد ما می شود و تازه ما باید بگردیم آنها را پیدا کنیم. 


 این تصور که معنویت به معنای غمگین و افسرده بودن است و خداوند متعال انسان های غمگین را بیشتر می پسندد، کاملاً غلط است. درست است که گفته شده خداوند نزد دلهای شکسته است، امّا کدام دل شکسته؟ دل شکسته ای که آنقدر شادی و لذّت چشیده که اگر یک ذره از آن را از او بگیرند، دلش می شکند. بعد خداوند چون شادی او را دوست دارد سریعاً او را ناز می کند و در آغوش می کشد. مثل کودکی که آنقدر در آغوش مادرش راحت است وقتی یک دقیقه از مادرش جدایش می کنند دلش می شکند و شروع به گریه می کند. امّا برخی ها اصلاً دلشان نمی شکند، چون هیچ وقت لذت نبرده اند. 


 «این که می شود دینداری به خاطر خوشی نه به خاطر خدا، این دیگر چه نوع دینداری است»، دلیل پرسیدن این سؤالات اعتراضی این است که عموماً برداشت ها از دین غلط است. تصور شما از دین چیست؟ اگر انسان قربه الی الله به خدا نزدیک شود لذت ندارد؟! آیا تصور شما از دین، همان تصوری است که از قوانین راهنمایی و رانندگی و حقوق جزایی دارید؟ قانون که لذّتبخش نیست. آیا همه کارهای ما برای تقرب به خدا است یا نه؟ تقرب به خدا لذت دارد یا ندارد؟ برخی ها ممکن است بگویند بله به خاطر تقرب الی الله است ولی به خاطر لذّتش نیست. این در حالی است که این لذّت چسبیده به تقرب الی الله است و نمی شود گفت خدایا من تقرب به تو را می خواهم امّا لذّتش را نمی خواهم. ما برای لذّت بردن آفریده شده ایم. ما آفریده شده ایم برای اینکه مست لذّت تقرب الی الله بشویم. اگر کسی به این لذّت باور نداشته باشد، یا همیشه از کار قربه الی الله فرار خواهد کرد یا اگر انجام بدهد، عُجب و غرور پیدا می کند و دچار ریا می شود، دچار آفت های متعدد می شود تا جایی که همه، حالشان از دینداری او بهم می خورد. اصلاً ما باید با کسی که قربه الی الله نماز خواند و لذّت نبرد، دست به یقه شویم.  


 در روایات آمده که به محض اینکه یک فرد، نگاهش را از نامحرم برگرداند، همان لحظه خداوند لذّتی را در کام او قرار می دهد که قابل قیاس با هیچ لذّت دیگری نیست. ممکن است برخی ها بگویند ما از لذّت نامحرم چشم بپوشیم به خاطر لذّت خدا، این که همه اش می شود لذّت. باید گفت بله، وجود انسان یعنی لذّت. آیا خدا ما را آفریده تا زجر و شکنجه بدهد؟! انسان برای لذّت آفریده شده. اگر از محدودیت ها و قوانین نیز صحبت شده برای این است که اینها ما را به آن لذّتی برسانند که بالاترین لذّت هاست.


 به گریه های آدم دیندار نگاه نکنید؛ این گریه ها از فرط لذتی است که می برد. او اگر از تقرب الی الله لذّت نبرده بود که با یک مقدار دوری و فاصله گرفتن از خدا اینطور گریه نمی کرد. عین بچّه ای که به محض فاصله گرفتن از مادرش شروع به گریه می کند. باید دیگران در مورد دینداران متوجه این موضوع بشوند که آنها بیشتر از بقیه افراد لذّت می برند. باید بفهمیم که دینداری بدون لذّت بردن دینداری کاملی نیست، برخی اوقات هم اصلاً دیندای نیست. شیطان اگر از عبادتش  لذت درست و حسابی برده بود و از قرب الی الله مست شده بود، به محض اینکه خدا دستور سجدّه بر آدم را به او داد، مستانه سجده می کرد و از فرمان مولا تخطی نمی کرد. این موضوع بسیار مهمّی است؛ ما اگر از دینمان و از تقرب خدا لذّت نبریم، دینداریمان دچار لغزش خواهد شد؛ حسرت اهل گناه را خواهیم خورد. عبادت خدا را می کنیم امّا حسرت اهل گناه را می خوریم. خداوند به ملائکه می گوید این دیگر چطور بنده ای است که آمده پیش ما سجّاده پهن کرده امّا دلش آنطرف است، دیگر او را برای نماز بیدار نکنید بگذارید بخوابد، بیچاره حسرت گناهکاران را می خورد پس چه لذّتی از ما برده است. 


 مدیریت لذّت ها نه تنها به معنای مبارزه مطلق با آنها نیست بلکه به معنای رسیدن به «مطلق لذّت» است. در مورد رساله عملیه، لطیفه نامردانه ای درست کرده بودند به این مضمون که خلاصه رساله عملیه یعنی این که هرچیزی که لذّت دارد حرام است. هرچند ما با این لطیفه خندیدیم، امّا نامردی بود؛ زیرا باید همه متوجه این نکته لطیف بشوند که رساله عملیه راهی است برای لذّت بیشتر بردن از زندگی.

اعلانات جدید

  توجه        توجه


به مجتمع ورزشی هنری ضد فرهنگی

 علوم پزشکی اصفهان 

خوش آمدید.






محل دائمی برگزاری جشن های همراه با ریخت و پاش، کنسرت‌های حلالِ حلال، بازارچه های خیریه‌ی لوازم آرایشی بهداشتی خوراکی پوشاکی به انضمام! ارائه خدمات آموزش پزشکی

 



بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت همه هم کلاسی های محترم

از همه‌ی نظرات شما تشکر می کنم و قلبا درباره هیچ کدوم از اونا قضاوت نمی کنم

کاش فرصتی باشه که بتونم رودررو با همه ی شما دوستان درباره این مسائل تلخ و شیرین "جدی" بحث کنم.

هیچ تعصبی در من برای عقایدم وجود نداره

اگه واقعا کسی از دوستان شما باشه که بتونه منو معتقد بکنه از اسلامی که بهش اعتقاد دارم دست بکشم، مطمئن باشید همین کار رو می کنم

من به هیچ وجه اینجا از "خودم" دفاع نمی کنم. ابداً

فقط دو نکته:

1: این نظرات من رو همون طور که اشاره کردن پای بسیج ننویسین.فارغ از این که بسیج موافق یا مخالف باشه و شاید اینا اصلا نظرات من نباشه.

2: بحث ختم قرآن رو که مطرح کردن جدی بگیرید. واقعا محتاج دعا هستم.

اما یه هدیه:

اولین بخش از صحبت های امام خامنه ای در ماه رمضان امسال بعد از اتمام صحبت های دانشجویان:


«خداى متعال را شکرگزاریم از اینکه در این برهه‌‌ى از زمان، کشور ما شاهد یک مجموعه‌‌ى جوانِ مؤمن و پرشور و پرانگیزه و صاحب منطق و فکر در زمینه‌‌ى مسائل اساسى کشور است. امروز جلسه‌‌ى ما بسیار جلسه‌‌ى خوبى بود؛ دو بخش دارد این مسئله: یک بخش مربوط به جزئیات بیانات دوستانى است که اینجا بیان کردند؛ خب، مطالب خوب و مفید گفته شد؛ ممکن است بنده‌‌ى حقیر با بعضى از این بیانات موافق باشم، با بعضى موافق نباشم؛ بحثِ محتواها یک بخش از مسئله است. آن بخشى که به نظر من مهم و در خور ستایش و تقدیر است، عبارت است از «روحیه‌‌ى پرنشاط و مطالبه‌‌گر در مجموعه‌‌ى دانشجویى» که در بیانات این جمع معدود و محدود خودش را نشان داد؛ این مهم است. ممکن است [از] آنچه در این مطالبات وجود دارد، بعضى منطقى نباشد، بعضى قابل تحقق نباشد، بعضى مورد قبول نباشد؛ اما نَفْس این روحیه‌‌ى مطالبه‌‌گرى و انگیزه براى خواستن و فکر کردن و پیشنهاد دادن و انتقاد کردن، مطلوب است. البته در همه‌‌ى امور باید اخلاق را، دیانت را، حدود شرعى را رعایت کرد؛ از بى‌‌انصافى باید پرهیز کرد؛ از «قول بغیر علم» باید اجتناب کرد؛ اینها به جاى خود محفوظ؛ آنچه مهم است، این است که جوان دانشجوى ما باید مطالبه‌‌گر، پرانگیزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد؛ و من این را امروز مشاهده میکنم که بحمدالله هست

ولایت آقا مبارک

مشکل اصلی و اساسی در سطوح بالای خواص مملکتی ما شاید ولائی ندانستن مرتبه حکومتی رهبر انقلاب امام خامنه ای(حفظه الله)هست

همین مسئله رو آیت الله مهدوی کنی به آقای موسوی میگن و می فرمان که چون شما به این مسئله معتقد نیستی نیا تو انتخابات که گوش نمی کنن و میان و اون فضاحت تو سال 88 به بار میاد.

ولایی بودن یعنی ایشون نائب الامام هستن و نائب امام زمان هستن و حکم و موضع و نظرشون فقط برای راهنمایی نیست و واجب هست. حداقل برای ما شیعیان(ارادت به اهل سنت). اصلا یکی از قضایای امام حسین تو واقعه کربلا این بود که حکم امام چی بود؟؟ که برید من بیعت رو برداشتم ولی امام یکی یکی میومد آدم جمع میکرد. همزمان! یعنی ما باید بفهمیم که میل امام زمان ما و نائبش چیه به اون عمل کنیم نه این که حکمش رو هم سبک بشماریم. این نشون میده ما تا ظهور فاصله زیادی داریم البته شرایط جهان یو منطقه ای خیلی به ظهور نزدیک هست. الان شاید آقا منتظر تک تک ماست ببینه که چقد به میل و دستور و اشاره رهبرمون که نائب ایشون هست گوش میدیم و عکس العمل نشون می دیم. هر چه ما سبک بشمریم این قضایا رو آقا هم بیشتر در غربت و غیبت می مونن.


حالا خود دانید.



ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی///وز هر که در عالم بهی ما نیز هم بد نیستیم

گفتی به رنگ من گلی هرگز نبیند بلبلی///آری نکو گفتی ولی ما نیز هم بد نیستیم

تا چند گویی ما و بس کوته کن ای رعنا و بس///نه خود تویی زیبا و بس ما نیز هم بد نیستیم

ای شاهد هر مجلسی و آرام جان هر کسی///گر دوستان داری بسی ما نیز هم بد نیستیم

گفتی که چون من در زمین دیگر نباشد آدمی///ای جان لطف و مردمی ما نیز هم بد نیستیم

گر گلشن خوش بو تویی ور بلبل خوشگو تویی///ور در جهان نیکو تویی ما نیز هم بد نیستیم

گویی چه شد کان سروبن با ما نمی‌گوید سخن///گو بی‌وفایی پر مکن ما نیز هم بد نیستیم

گر تو به حسن افسانه‌ای یا گوهر یک دانه‌ای///از ما چرا بیگانه‌ای ما نیز هم بد نیستیم

ای در دل ما داغ تو تا کی فریب و لاغ تو///گر به بود در باغ تو ما نیز هم بد نیستیم

باری غرور از سر بنه و انصاف درد من بده///ای باغ شفتالو و به ما نیز هم بد نیستیم

گفتم تو ما را دیده‌ای وز حال ما پرسیده‌ای///پس چون ز ما رنجیده‌ای ما نیز هم بد نیستیم

گفتی به از من در چگل صورت نبندد آب و گل///ای سست مهر سخت دل ما نیز هم بد نیستیم

سعدی گر آن زیباقرین بگزید بر ما همنشین///گو هر که خواهی برگزین ما نیز هم بد نیستیم