باید غبار صحن تو را توتیا کنند
« آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند ، رضا یا رضا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جًلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟»
شعرش عاااااااالیییییییی بود
تصویرای خوبی هم بود
ممنون
قابل شما را نداشت
خواهش میکنم
باز کن پنجره را بوی رضا می آید
بوی تسلیم و رضا از همه جا می آید
باز کن پنجره را بوی کسی می آید
که از انفاس خوشش بوی خدا می آید
باز کن پنجره و فوج ملائک را بین
که به پابوسیش از اوج سما می آید
یارب این بارگه کیست که از بام و درش
بوی گل، بوی صفا، بوی خدا می آید
تربت کیست در اینجا که ز هر ذره آن
بوی محبوب شه کرب وبلا می آید
مشهد کیست در اینجا که ز هر گوشه آن
عطر پاک گل سرخ شهدا می آید
مرقد ضامن آهوست، مگر کز حرمش
بوی معصومه ز قم بر دل ما می آید؟
زار و بیمار غم اویم و می بینم،
که طبیب دلم از دار شفا می آید
ای رضا جان، منم آن کفتر وحشی غریب
که به طواف حرمت با رفقا می آید
گر غریبیم و حقیریم، ولی می شنوم
که خوشامد ز غریب الغربا می آید
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
تولدتون مبارک آقای کریم ..
«که طبیب دلم از دار شفا می آید...»
بسیار زیبا بود
ممنون