ما عقده دل وا نکرده ایم...



بر بانوی مطهرمان گریه می کنیم

بر آن همیشه بهترمان گریه می کنیم


با این دو زمزمی که خداوند داده است

بر آیه های کوثرمان گریه می کنیم


بر روی بال های سپید ملائکه

بر آن کبود پیکرمان گریه می کنیم


کنجی نشته ایم و کنار پیمبران

بر دختر پیمبرمان گریه می کنیم


بر لاله های بستر او خیره می شویم

بر آنچه آمده سرمان گریه می کنیم


دیر آمدیم و حادثه او را ز ما گرفت

حالا کنار باورمان گریه می کنیم


قبل از حساب، صبح قیامت که می شود

اول برای مادرمان گریه می کنیم



نظرات 3 + ارسال نظر
مقدم چهارشنبه 5 فروردین 1394 ساعت 19:29

مادر که می رود نظم زندگی بهم می خورد
حیدر نجف
حسن مدینه
حسین کربلا
زینب دمشق
یازهرا

چیزی که دلم نیومد بهتون نگم این بود:
در اسناد اومده(که هر کی خواست من میرم می پرسم از کسی که اینو بهم گف) که حضرت زهرا از فوت پیامبر تا شهادتشون، لبخندی به لب نداشتند جز یک بار:
نزدیکای شهادت مادر به اسما (همسر ابوبکر و ملازم و همدم بانو) فرمودن: وقتی مردم می میرن رو یه تخت میذارنشون و یه پارچه ای روشون می ندازن و "" هیکل ون ها مشخص میشه"" و من از این موضوع ناراحتم!!. اسما گفتن که من چیزی در حبشه دیدم که این مشکل و حل می کنه
رفتن براشون شاخه های تر خرما آوردن و ایشون یه تابوت درس کردن وبه خانم نشون دادن
میگن حضرت زهرا از خوشحالی که "بدنشون""بعد از فوت" هم مشخص نمیشه لبخندی زدن.
بله
امام زمان هم فرمون : برای من در دختر رسول خدا اسوه‌ی حسنه ای هست

خوبه برا ما هم اسوه باشن

فقیه چهارشنبه 5 فروردین 1394 ساعت 12:01

فکر می کنید حضرت فاطمه سلام الله علیها در لحظات آخر عمر شریفشان چه دعایی می کردند؟
از اسماء همسر جعفر طیار نقل شده است که در لحظه‌های پایانی عمر حضرت زهرا(علیها السلام) متوجّه آن بانوی بزرگوار بودم، مشاهده کردم که ابتدا غسل کردند و لباس‌ها را عوض کردند و در خانه مشغول راز و نیاز با خدا شدند. جلو رفتم، دیدم که رو به قبله نشسته و دست‌ها را به سوی آسمان برآورده و چنین دعا می‌کند:
" اِلهی وَ سَیدی اَسْئَلُکَ بِالذَّینَ اصْطَفَیتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَی فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیتِی".
یعنی"پروردگارا! بزرگوارا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریه‌های حسن و حسین در فراق من، از تو می‌خواهم گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشائی.
منبع: نهج‌الحیاة/ ص ۱۴۸
کوکب الدّرىّ / ج ۱، ص ۲۵۴٫
آری ایشان تا آخرین لحظات زندگیشان به یاد ما بودند، اما ما چه قدر به یاد ایشان هستیم؟

صد ها بهار و عید فدای چادر خاکی تو...

یادگار سه‌شنبه 4 فروردین 1394 ساعت 20:55

شب گریه های غربت مادر تمام شد
زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد

امشب اذان گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد

طفلان تشنه، هروله در اشک می کنند
ایام تشنه کامی مادر تمام شد

آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)
چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد

تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد
محراب خون گریست که منبر تمام شد

زاینده است چشمه ی زهرایی رسول
باور مکن که سوره ی کوثر تمام شد

باور مکن که فاطمه (س) از دست رفته است
باور مکن حماسه ی حیدر تمام شد

زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود
زینب (س) نبود و واقعه ی کربلا نبود...

ان شاءالله عنایت حضرت زهرا (س) شامل حال همه بشه.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.