آمد محرّم ... بماند بقیه اش...



کوتاه کن کلام...، بماند بقیه‌اش!

مرده است احترام...،

بماند بقیه‌اش!

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود

آن هم نشد حرام...،

بماند بقیه‌اش!

هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت؛

آمد به انتقام...

بماند بقیه‌اش!

شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام

شد سنگ‌ها تمام...، 

بماند بقیه‌اش!

گویا هنوز باور زینب نمی‌شود

بر سینه‌ی امام؟!...

بماند بقیه‌اش!

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته،

در بین ازدحام...

بماند بقیه‌اش!

راحت شد از حسین همین که خیال‌شان

شد نوبت خیام...، 

بماند بقیه‌اش!

از قتل‌گاه آمده شمر و ز دامنش 

خون علی‌الدوام...!

بماند بقیه‌اش!

سر رفت... آه، بعد هم انگشت رفت...!

کاش از پیکر امام...،

بماند بقیه‌اش!

بر خاک خفته‌ای و مرا می‌برد عدو؛

من می‌روم به شام...

بماند بقیه‌اش!

دل‌واپسم برای سرت روی نیزه‌ها،

از سنگ پشت‌بام...

بماند بقیه‌اش!

حالا قرار هست کجاها رود سرش!

 از کوفه تا به شام...

بماند بقیه‌اش!

تنها اشاره‌ای کنم و رد شوم از آن:

از روی پشت بام...

بماند بقیه‌اش!

قصه به «سر» رسید وَ تازه شروع شد

شعرم نشد تمام

بماند بقیه اش...
نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 2 آبان 1393 ساعت 04:39

عالی بود..مرحبا به انتخابتون..

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 19:52

دارد محرم تو ز ره میرسد حسین(ع)
با 1 نگاه اسم مرا هم زهیر کن
من حر رو سیاه تو ام یابن فاطمه(س)
دستم بگیر و برای عاقبم دعا کن

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 19:49

این کشتۀ فتاده به هامون حسین توستـــ ... :(((((((((((

مهران منانی پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 19:00

سلام

دستت درد نکنه رضا، واقعا سپاسگزارم، عالی بود

خدا به شاعر این شعر هم اجر بده.

یاحسین

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 مهر 1393 ساعت 18:39

یا اباعبدالله آقا خودتون واسطه شید این محرم حال و هوای دیگه ای داشته باشم.خودتون واسطه شید اشک باشه عشق باشه سوز باشه.. دوست دارم آقای من.
محرم تسلیت

محمد علی طالبی دستنایی سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 11:17

خیلی زیبا و تاثیر گذار

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.