حرف آخر




  امام حسین (ع):

  کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، 

دیرتر به آرزویش می رسد، و زودتر به آنچه از آن می ترسد گرفتار می شود. 


هوش زیادی نمیخواد، منم میفهمم که اگه همین دو خط رو باور داشته باشیم؛و واقعا باور داشته باشیم، برای دنیامون هم که شده دیگه سراغ گناه نمیریم؛

 ولی...

چرا؟؟

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 11:35

ببخشید میدونم اینجا جاش نیست
امتحانا چه ساعتی برگزار میشن؟

طبق برگه ای که به ما دادن 12:30

یادگار یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 07:09

امان از دل زینب(س)

وایِ من خیمه ها به غارت رفت

گیسویی رویِ نی پریشان ماند

وسط چند خیمه سوزان

خواهری دل شکسته حیران ماند

وایِ من چادری به یغما رفت

بانویی معجرش در آتش سوخت

مَردِ بیمار خیمه یِ توحید

نیمی از بسترش در آتش سوخت

شعله و دود تا فلک میرفت

کربلا هم سقیفه ای دارد

به لبِ کُندِ تیغ خُرده نگیر

هرکه اینجا وظیفه ای دارد

عاقبت هرچه بود با سختی

سر ِ خورشید را جدا کردند

مرد خورجین به دستی آوردند

صحبت از دِرهَم و طلا کردند

مرد خورجین به دست با سرعت

سوی دارالعماره میتازد

مرد خوش قول کوفه با جیبی

مملو از گوشواره میتازد

بادِ تند خزان چه سوزی داشت

چند برگی ز لاله ای گم شد

در هیاهوی غارت خیمه

گوشوار سه ساله ای گم شد

وای از هق هق ِ النگوها

آسمان هم به هق هق افتاده

داس ِ بی رحم کینه بر جانِ

غنچه های شقایق افتاده

حرف خلخال را دگر نزنید

دردِ سر ساز میشود به خدا

دختران تازه یادشان رفته

زخم ها باز میشود به خدا

سر عباس را به نیزه زدند

تا ببیند چه بر حرم رفته

تا ببیند نگاه یک لشگر

به سوی چند محترم رفته
...................................
دهه ی محرم امسال هم گذشت...خدا کنه همه ،بهره ی کافی رو برده باشیم...

[ بدون نام ] شنبه 25 آبان 1392 ساعت 12:52

ممنون ازپست وتمام کامنتا...خداکنه بتونیم همیشه وهمه جاحسینی رفتارکنیم

محمد بختیاری شنبه 25 آبان 1392 ساعت 02:24

پایش امضا زدند، خیلی زود / نامه را تا زدند، خیلی زود
نامه را تا نکرده در واقع / کوفیان جا زدند، خیلی زود
آستین های قتل مهمان را / ظهر بالا زدند، خیلی زود
دیر نارو به فکرشان آمد / دیر اما زدند، خیلی زود
اول عازم شدند خیلی زود / بعد نادم شدند، خیلی زود
باغ داران کوفه هم آن شب / سکه لازم شدند، خیلی زود
مثل قاضی شریح، مثل شمر / همه عالم شدند، خیلی زود
همه ی دارها خریدار / سر مسلم شدند، خیلی زود
پس پریشان شدند، خیلی زود / بس پشیمان شدند، خیلی زود
پیش هفتاد و دو نفر / کافرها مسلمان شدند، خیلی زود
نامه داران کوفه ظهر دهم / نیزه داران شدند، خیلی زود
قاریان وای باعث قتل / خود قرآن شدند، خیلی زود
اسب خون یال رفت، خیلی دیر / با پر و بال رفت، خیلی دیر
شمر آماده گشت، خیلی زود / توی گودال رفت، خیلی دیر
با حساب دو ساعت و اندی / زینب از حال رفت، خیلی دیر
در خودش گیر کرد، خیلی دیر / شمر تغییر کرد، خیلی دیر
حلق اصغر بدون شک از آب / تیر را سیر کرد، خیلی دیر
با حساب رقیه داغ حسین / عمه را پیر کرد، خیلی دیر
و عمو زود رفت، خیلی زود / و عمو دیر کرد، خیلی دیر
آفتاب سر حسین تو را / نیزه تفسیر کرد، خیلی دیر

یزدانی پنج‌شنبه 23 آبان 1392 ساعت 22:34

گرمای هوا،تشنگی فراوان،بی شرمی دشمنان،خطر تیرها و یورش های فراوان و یا،اندوه شهادت یاران هیچکدام نتوانست خللی در برپایی نماز ایجاد نماید و امام اینگونه راه را بر همه ی بهانه گیران برای ترک نماز بست و اهمیت و عظمت ان را یاداور شد.
بدون شک امام(ع)میتوانست نماز ظهر عاشورا به صورت فرادا و در خیمه ی خود بخواند اما نماز جماعت روی پیش دشمنان
نماینده ی تمام عیار ارزش واعتبار است که نماز در این مکتب اسمانی دارد.

آیه 150 :وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَ حَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِی وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

ترجمه آیه 150 : و (اى پیامبر!) از هر جا خارج شدى پس (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان، و هرجا بودید روى خود را به سوى آن بگردانید تا براى مردم جز ستمگرانشان، امکان احتجاج علیه شما نباشد. پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.

حسین(ع) جان!

از تو می خواهند با یزید (ل) ستمگر بیعت کنی، سر باز می زنی، دگر حجت ها تمام شده، پرده ها افتاده است

وقت آن است که دین جدت را احیا کنی ...

رو به قبله می شوی ...

قامت می بندی به نماز، الله اکبر

... اهدنا الصراط المستقیم ...

در همان صراط مستقیم به سوی کعبه حرکت می کنی.

در راه به تو پیشنهاد می شود که از بی راهه روی تا دست یزیدیان به تو نرسد.

با آرامش می گویی : من از راه مستقیم خارج نمی شوم.

یادگار پنج‌شنبه 23 آبان 1392 ساعت 00:39

با نام عشق، خلقت انسان شروع شد

جانی گرفت و غصّه به این سان شروع شد

فریادِ طبل، ضجّه‌ی زنجیر، شور سنج

با رعدهای تعزیه‌گردان شروع شد

در بین ابرهای سیه پوش آسمان

بغضی شکفت، روضه‌ی باران شروع شد

ممکن نبود اینکه دو خورشید، همزمان ...

از قتلگاه، ممکن و امکان شروع شد

اقرأ به نام عشق در این دشت پر بلا

بالای نیزه بود که قرآن شروع شد

بابا کجاست؟ عمّه چرا گریه می‌کنی؟

هق هق میانِ شام غریبان شروع شد

وقتی که روضه‌خوان کمرش را گرفته بود

بالا گرفت گریه و طوفان شروع شد


هر «یا حسین» نقطه‌ی آغاز روضه‌ایست

این روضه تا رسید به پایان شروع شد
...................................................
شهادت آقا امام حسین(ع) رو تسلیت میگم.

[ بدون نام ] دوشنبه 20 آبان 1392 ساعت 09:26

باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
یادم آید کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک روز غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را

باز باران با صدای گریه های کودکانه
از فراز گونه های زرد و عطشان
با گهرهای فراوان
می چکد از چشم طفلان پریشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی
چشم در چشمان هم آرام و سنگین
می چکد آهسته از چشمان سقا
بر لب این رود پیچان
باز باران
وندرین تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان
دستها آماده شلاق و سیلی
چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی
دراین صحرای سوزان
می دود طفلی سه ساله
پر زناله
پای خسته
دلشکسته
روبرو بر نیزه ها خورشید تابان
می چکد از نوک سرخ نیزه ها
بر خاک سوزان
باز باران باز باران

قطره قطره می چکد از چوب محمل
خاک‌های چادر زینب به آرامی شود گل

شاعر:علی اصغر کوهکن

عزادار یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 22:54

سلام زیبا بود
این شعر از از سید حمید رضا برقعیه!

با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید

رباب ، با آب هم قافیه باشد



روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند

حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود

هدف های روشنی داشت



تنها تو بودی که خوب فهمیدی

استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت

شش ماه علی بودن را طاقت آوردی

خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد

حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد

می رود بر می گردد

می رود...

با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد

تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند

رباب می رسد از راه

با نگاه

بایک جملهء کوتاه

آقا خودتان که سالمید انشاالله...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.