ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام
چند نکته در مورد ایمنی عملی:
١- نمره گزارش کارها مشخص نیست و ممکنه که مثل ترم پیش ٧ نمره نباشه
٢-روش انجام ازمایش ها در امتحان نمیاد
٣-روی قسمت میکروب شناسی زیاد تاکیید نکنید
٤-سنجش ایمنی با پرتو حذف!
دیگه همین!
موفق باشین
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا
لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ
فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.
و از آیات
خداوندی است که برای شما از جنس خودتان زوجی بیافرید، که در کنار او آرامش
یابید، و میان شما عشق و محبّت و مهربانی قرار داد، که در این حقیقت نشانه
هائی از خداست برای مردمی که در گردونه اندیشه و فکر نسبت به حقایق به سر
میبرند!
سوره روم، آیه 21
************************
دوست عزیزم آغاز زیبای یک عمر عشق،اعتماد و
مشارکت رو بهت تبریک میگم
آرزو می کنم سال های سال در کنار هم عاشق باشید
طبق صحبتی که امروز با دکتر اسکندری داشتم تاکید کردن که مطالب این جزوه(جزوه ای که روش به صورت مورب نوشته "گروه ایمنی-اصفهان-93-اسکندری") تدریس نشده و نیازی به خواندن نیست و سوالی ازش نمیاد.
تقدیم به استادم که اینقدر خوب در درجه اول استاد خودشناسی و خدا شناسی هستن و بعد استاد آناتومی
خیلی هنر نیست که مرید استادی شد که نفع مالی و معنوی به شاگرد برساند، یک مرید زمانی میتواند ادعای اعتماد وشاگردی کند که توصیه های استاد ش را با وجود تحمل ضررهای آن نیز بپذیردو آنرا اجرا کند. آنگاه می توان قلابی و واقعی بودن مرید را سنجید، وگر نه، تمام تلاش های او برای جمع آوری دانش و شگردهای هضم نشده خواهد بود.
شاگردی که اختیارش در دست شکم و الاغش باشد، هرگز نمی تواند در راه معنویت، شعور و خرد،هم رکاب استادش شود.
شعور و خرد و آگاهی، خود به خود و بدون زحمت کسب نمی شود، حتی مذهب نیز نباید موروثی باشد و نمی تواند باشد، غیر ممکن است که نوزادی مسیحی و یا مسلمان ، زاده شود، اما جزم اندیشان و متعصبین و فریب کاران، نسل بشر را پیرو، تربیت کرده اند. انسان ها را مادرزادی، فلج مغزی کرده ،بطوری که یادش نمی آید ،چگونه مسلمان و مسیحی شده است . استثمار خرد و آگاهی و به دنبالش سلطه جویی و بهره کشی و بردگی، بهترین عاملی است که کودکان فتوکپی والدین خود شوند. بدون اینکه خودشان از طریق خودشناسی "خود" را کشف کنند.
به همین خاطر می گویم که شعور و فهم دیگران چه ربطی به خرد و فهم من دارد؟
نه از رومم نه از زنگم...همان بیرنگ بیرنگم
عده ای هم از روی لجبازی و پزدادن، میخواهند به خود و دیگران وانمود کنند که پیرو نیستند ودر نتیجه خداوند را انکار می کنند. عاشق و سالک واقعی، از نیستی سخن نمی راند، بلکه او در اعتقاد و ایمان به هستی، خود یک آفریینده است و به نیستی اعتقاد ندارد. همه چیز "هست"، و "نیستی" وجود ندارد. اختلاف در معنی و کشف آن "هستی" و خداوند است. معلوم است آن استاد و مریدی که ظاهر و دهن بین است و ذهنی محدود و مقید دارد، خدایش نیز قلابی است .
یک مسلمان زاده و مسیحی زادهء پیرو، هرگز دنبال حقیقت و آگاهی و خودشناسی نمی رود، هرگز در صدد جستجوی استاد خودشناسی نیست، زیرا استثمارگران دریافته اند که خودشناسی تمام سراب ها و دروغ های آنان را آشکار می کند. مذهب که فلان لباس مارکدار نیست که بخری و به تن کنی، مثل بعضی ها که روزی مسیحی می شوند و روزی بودایی و روزی دیگر...
خودشناسی و داشتن استادخودشناسی، از داشتن هر استادی ،ضروری تر است، یک فرد، ممکن است که در طول زندگی کمتر بیمار شود، اما هر لحظه با زندگی و تضادهای آن روبه رو می باشد و برای اینکه روان و روحی سالم داشته باشد، بودن استاد واقعی لازم است. نمی توان بدون کنکاش و جستجوی روحانی، روان و روحی آرام داشت. فردی که همهء باورها و رفتارهایش کپی شده است، نمی تواند پشتوانه ای برای باورهایش داشته باشد، زیرا پشتوانه ،از طریق تحقیق و جستجو و مراجعهء به "خود" پدید می آید و هر استادی که بتواند از طرق مختلف این "خود" را برای تو معرفی کند، استاد واقعی است.
می گوید: به نام خداوند بخشندۀ مهربان...،نه تنها از بخشندگی چیزی نمیداند بلکه از خسیسی او همه به تنگ آمده اند. ادعای آزادی بیان می کند و برای آزادی، زندانی و شکنجه میشود ، اما آزادی بیان برای دیگری را در جایی که شعور ایشان را زیر سوال ببرد،روا نمیدارد.
با داشتن دو کیلو ریش و سبیل و یک انگشتر عقیق که نمی شود عارف شد و آگاهی و خرد را به انحصار خود در آورد، همچنانکه با پوشیدن لباس روحانی نمیتوان روحانی شد و با گذاشتن کتاب حافظ در سفرهء هفت سین نمی توان مزهء شراب حافظ را چشید. با رفتن به مکه هم نمی توان حاجی شد و با چند سال ازبر کردن کتاب های پزشکی هم نمی توان پزشک شد و روان مردم را دریافت، با نوشتن صد تا کتاب هم نمی توان نویسنده شد، اما شاید بتوان نفس خود وعده ای دیگر را برای چند صباحی فریب داد...، همان گونه که با پول می شود تشک گران قیمت خرید، اما خواب آرام هرگز، با پول و مقام می توان نفس زنی زیبا را خرید، اما عشقش را هرگز!
این ها همه ظاهرسازی است و معنی و زندگی در عمق قرار دارد.فردی که دچار بیماری نگرانی است و بیماری مزمن نارضایتی دارد،و یا فردی که نماز و عبادت می کند که کاستی های خود را به خداوند یادآوری کند، قطعاً خدا را نمی شناسد، او توهین به خدا می کند. گوئی که خداوند خود نمی داند و او مشاور خداوند است و به او گوشزد می کند!
یادمان باشد که تمامی آشفتگی ها و نگرانی و بی قراری های نسل بشر از ظاهرسازی و دهن بینی او ناشی می شود، از نداشتن پشتوانهء ریاضی و قانون طبیعت ناشی می شود. طبیعت هر فرد،منحصر به خود اوست و با زر و زور و افاده و اطفار نمیتوان منحصر به فرد شد، فردیتمان در گرو کشف طبیعتمان است، نه در گرو همرنگ بودن با جماعت و یا با قشر خاص!
در پایان تکرار میکنم که فهم دیگران ربطی به فهم من ندارد، لذا من باید خود، فهم را کشف کنم و آن را شاهد باشم.
آفرین به استاد عزیزم که استاد و راهنمای فهمیده ، خود شناس و خدا شناس ما هستند و دست مریزاد به همکلاسیان عزیز که به دنبال فهم هستند ..............